ارزهای دیجیتال صرفا یک نوآوری در فناوری نیستند و این فضا از توان بالقوهای برای تأثیرگذاری گسترده اقتصادی و سیاسی بر جامعه نیز برخوردار است. در این مقاله با استناد به دادههای تاریخی و اقتصادی به بررسی تفاوتهای ارزهای دیجیتال و پولهای رایج ملی میپردازیم تا به درک روشنی از تاثیر این ارزها بر آینده برسید.
پول چیست؟
بیت کوین و ارزهای دیجیتال همانطور که از نامشان برمیآید، قرار بوده شکلی از پول باشند. اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که بتوان از آن همانند پول معمولی برای خریدهای روزمره استفاده کرد. اما پولی که من و شما در جیب داریم و از آن برای خرید استفاده میکنیم، از کجا میآید؟ چه کسی تصمیم میگیرد که این سکهها، اسکناسها و اعدادی که بر روی نرمافزارهای بانکی نقش میبندد، ارزش داشته باشند؟
یکی از مشهورترین منابع درباره تاریخ پول، مقالهای است به نام «واکاوی:منشاء پول» (Shelling Out: The Origins of Money) که توسط نیک سابو در حدود ۲۰ سال پیش نوشته شد. او در این مقاله به بررسی این مسأله پرداخت که چطور صدف، سنگ و فلزات ارزشمند در گذشته، کارکرد پولی یافتند.
به اعتقاد آقای نیک سابو، شکلهای اولیه پول، اشیای کلکسیونی بودند. مردم دوست داشتند که مالک آنها باشند، زیرا برای نمونه، بهگردنانداختن گردنبندی از این کالاهای کلکسیونی، سبب افزایش جایگاه اجتماعی افراد میشد.
اشیای کلکسیونی جذاب بودند و درعینحال، به دست آوردن آنها نیز دشوار بود. در طبیعت تا حدی کمیاب شمرده میشدند و در نتیجه، ابزاری برای ذخیره ارزش به شمار میآمدند.
هر چه باشد، اگر چیزی را که دستیابی به آن دشوار است در اختیار داشته باشید و بدانید که افراد زیاد دیگری هم خواستار آن هستند، جمعآوریاش ارزشمند خواهد بود و همچنین میتوانید آن را در ازای دریافت چیزهایی دیگر نظیر خوراکی مبادله کنید.
اشیای کلکسیونی که از نظر اجتماعی پرطرفدار بودند و در نتیجه کارکردی برای ذخیره ارزش داشتند را میشد بهعنوان ابزاری برای مبادله هم به کار برد. در نهایت، این اشیای کلکسیونی که میتوانستند ابزاری برای ذخیره ارزش باشند و بهعنوان واسطهای برای تبادل عمل کنند، عملکردی دیگر یافتند که آن هم، واحدی برای تعیین ارزش بود. برای نمونه، در برخی قبایل، برای تعیین ارزش یک چیز مشخص میگفتند: «ارزش این چیز X مقدار صدف است.»
نقاشی تاریخی؛ معاملهگران عرب از صدف به عنوان پول استفاده میکنند
پول را میتوان یک نهاد اجتماعی هم دانست. منظور از نهاد اجتماعی در اینجا، سازوکاری برای نظمبخشی اجتماعی است که رفتار افراد در جامعه را هدایت میکند. بهرهگیری از نوعی پول که نشانگر ارزشی مشخص است، امکان تخصصی شدن کارها و تقسیم نیروی کار را هم ایجاد میکند.
برای نمونه، یک نجار ماهر کافی است بر روی کاری که در انجامش خبره است تمرکز کند و دیگر نیازی به انجام کارهای دیگر برای تأمین نیازهایش (نظیر کار در مزرعه و یا دوخت لباس) نداشته باشد. او اگر بتواند ارزشی بیشتر از آنچه از جامعه میگیرد را به جامعه بدهد، میتواند بخشی را نیز پسانداز کند.
استاندارد طلا
طی چند قرن گذشته، طلا بهعنوان گزینه استاندارد و فراگیر مطرح شد. کالاهای اقتصادی نظیر طلا و نقره بهصورت سکه در میآمدند. این سکهها وزن مشخصی داشتند و نشانگر میزان مشخصی ارزش بودند. با اینکه این پولِ کالایی کاربردیتر از مدلهای پیشین پول بود، امکان تقلب و دستکاری در آن وجود داشت، زیرا سکههای طلا پس از مدتی ممکن بود دچار خراشیدگی و فرسودگی شوند. در سال ۱۸۷۵ بود که یک اقتصاددان با نام ویلیام استنلی جونز (William Stanley Jevons) مفهومی به نام «پول نماینده» را تعریف کرد که در نهایت منجر به پدیده انتشار اسکناس بانکی شد. اما این اسکناسها پشتوانه داشتند. اسکناس درآن زمان نماینده مقداری مشخص از طلا بود که در خزانه بانک نگهداری میشد. با این فرض که این بانکها، گزینهای امن برای ذخیره طلای پشتوانه این اسکناسها بودند، پولِ نماینده بهعنوان یک ابزار خوب برای ذخیره ارزش و درعینحال، واسطهای بیدردسر برای تبادلات اقتصادی مطرح شد، زیرا حمل آن بهمراتب سادهتر از حمل طلا بود.
یک اسکناس ۵۰ دلاری قدیمی با پشتوانه طلا
در سال ۱۹۴۴ و طی جنگ جهانی دوم، نمایندگانی از ۴۴ کشور دنیا بر سر یک نظام پولی که نظام برتون وودز (Brettom Woods system) نام داشت به توافق رسیدند. کشورهای شرکتکننده در این نظام قبول کردند که حسابهای بینالمللی خود را در قالب دلار آمریکا تعریف کنند تا بهاینترتیب بتوانند ارز خود را به طلا را با قیمت ثابت ۳۵ دلار به ازای هر اونس که توسط دولت آمریکا تعیین شده بود تبدیل کنند. نتیجه این شد که دلار آمریکا به پول مرجع تبدیل شد و همه ارزهای دنیا تحت سلطه آن قرار گرفتند. بهخاطر موقعیت بالای ایالات متحده در این نظام، فرانسویها آن را «امتیاز گزاف آمریکا» نامیدند.
یک اسکناس قدیمی ۱۰ دلاری که پشتوانهای ندارد
تا چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، این نظام به خوبی عمل میکرد. بااینحال، بهخاطر موجودی منفی در پرداختها، افزایش حجم بدهیهای دولت آمریکا که بهخاطر جنگ ویتنام ایجاد شده بود و نیز تورم ایجاد شده توسط فدرال رزرو (که پول بیشتری از طلای پشتوانه منتشر میکرد)، دلارهای موجود در سالهای دهه ۱۹۶۰ پشتوانه واقعی نداشتند. بههمیندلیل، در اوایل سالهای دهه ۱۹۷۰ بود که برخی از کشورهای اروپایی، تصمیم به ترک نظام برتون وودز و تبدیل دلارهای خود به طلا گرفتند که همین اقدام سبب افزایش هر چه بیشتر تورم و بیکاری شد.
ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۱ یک سری اقدامات اقتصادی جدید را اجرایی کرد که بعدها به شوک نیکسون معروف شد. در این اقدامات، دولت ایالات متحده به صورت یک طرفه اقدام به لغو امکان تبدیل دلار به طلا کرد. در نتیجه، دلار به یک پول بیپشتوانه (پول فیات یا دستوری) تبدیل شد. این پول بهصورت ذاتی فاقد ارزش است و ارزش آن صرفا توسط دولت تعیین میشود. امروزه بیشتر پولهای ملی کشورهای مختلف در همین دسته قرار میگیرند.
پول بیپشتوانه چطور ایجاد شد؟
نیکسون با بیان اینکه «اکنون در اقتصاد از طرفداران مکتب کینزی هستم» دستور لغو امکان تبدیل دلار به طلا را صادر کرد. منظور از اقتصاد کینزی، نظریهای در اقتصاد کلان است که بر انجام یک سری اقدامات از سوی سیاستگذاران برای تثبیت نوسانات در چرخههای کسبوکار تأکید دارد.
طرفداران مکتب کینزی بر این باورند که برای مهار بیکاری در دورههای رکورد، بهترین کار این است که دولت پول قرض دهد (تسهیل کمّی) و آن را برای زیرساختهای عمومی صرف کند. آنها بر این باورند که جریان پول در نهایت به تمام بخشهای اقتصاد رسوخ مییابد و زمینه رونق را فراهم میکند.
واضحترین راه برای ایجاد جریان پول جدید در اقتصاد، تولید پول جدید است. فقط بانکهای مرکزی (نظیر فدرال رزرو در ایالات متحده و یا بانک مرکزی اروپا در اروپا) مجاز به تولید پول فیزیکی (ضرب سکه و چاپ اسکناس) هستند. بانک مرکزی این پولهای جدید را به دولت و یا بانکهای خصوصی میدهد تا به توزیع آن در اقتصاد بپردازند. این جریان پول جدید سبب تورم میشود، زیرا قدرت خرید پول جدید با افزایش حجم آن بهتدریج کاهش مییابد که این مسأله تهدیدی برای عملکرد آن بهعنوان ابزاری برای ذخیره ارزش است.
کاهش شدید قدرت خرید دلار در طول تاریخ
این پول جدید (یا به تعبیر تخصصیتر، اعتبار) بهتدریج در اقتصاد به گردش در آمد که دلیل آن نیز بانکداری ذخیره کسری است که الگویی رایج برای بیشتر نظامهای بانکی در سراسر دنیا به شمار میرود. بانکداری ذخیره کسری (بر خلاف بانکداری ذخیره کامل) فقط ملزم به ذخیره درصدی مشخص از مجموع پولی است که قرضدهندگان و سپردهگذاران به آن دادهاند. مثلا اگر ۱ میلیون تومان در بانک پسانداز کنید بانک فقط چند درصد از پول شما را در صندوقهای خود نگهداری میکند.
بههمیندلیل، ایجاد حتی حجمی اندک از پول جدید توسط بانک مرکزی موجب میشود حجم بهمراتب بیشتری پول وارد چرخه اقتصادی شود. ضعف در بانکداری ذخیره کسری تا حد زیادی بهخاطر این پیشفرض است که بسیاری از افراد سپردهگذار در بانکها بهصورت همزمان به پول خود نیاز ندارند و همه آنها به این نظام اعتماد میکنند. اگر مردم اعتماد خود را به این نظام بانکی از دست بدهند و بخواهند پولشان را از بانکها بیرون بکشند، این نظام متلاشی خواهد شد. این پدیده را بحران بانکداری نیز مینامند.
طی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ که بحران مالی در دنیا روی داد، بحران بانکداری گریبان چندین بانک را گرفت. با اینکه امکان تعیین فقط یک عامل برای ایجاد این بحران وجود ندارد، روشن است که «وامدهی درجه دو» نقش مهمی در ابتدای شکلگیری این بحران داشت. وامدهی درجه دو بهمعنای قرضدادن پول به کسی است که در بازپرداخت وام قبلی خود دچار مشکل است. طی دوران بحران مسکن آمریکا در سال ۲۰۰۸، برخی افراد برای خرید خانه پول قرض گرفتند، زیرا امیدوار بودند که قیمت خانه افزایش مییابد و همین سبب ایجاد حباب شد.
برخی بانکها پولی بیشتر از معمول را به افراد برای خرید خانههایی که قیمتشان بیش از حد گران شده بود میپرداختند که این رویکرد مشکلساز شد. بانکها یک خطای دیگر هم انجام دادند و آن هم اینکه این بدهیها را در قالب یک سری محصولات مالی پیچیدهتر (نظیر اوراق قرضه با پشتوانه رهنی) به مؤسسات دولتی یا بانکهای سرمایهگذاری میفروختند. در نتیجه، این دومینوی بدهی بهشدت در همه ارکان بدنه نظام اقتصادی گسترش یافت و تأثیری منفی نیز بر آن گذاشت.
دومینوی سقوط – وقتی ضعف سیستم بانکداری اقتصاد جهان را نابود میکند
بیثباتی در اقتصاد جهانی همچنان بهصورت زنجیروار ادامه یافت و به بحران بدهی اروپا در سال ۲۰۰۹ رسید. برخی کشورهای اروپایی (یونان، پرتغال، اسپانیا، ایرلند و قبرس) نمیتوانستند بدهیهای دولتی خود را بازپس دهند و یا به بانکهای مقروض خود کمک کنند. اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپایی بهمنظور جلوگیری از ورشکستگی سایر کشورهای اروپایی و نیز جلوگیری از برهمخوردن ثبات این اتحادیه، به کمک مالی به آنها پرداخت.
مدل اقتصادی کینزی و مدل اقتصاد نئولیبرالی (که در دهه ۱۹۸۰ پدیدار شد) به افزایش تولید ناخالص ملی سالیانه کمک کرد. تولید ناخالص ملی معیاری برای سنجش ارزش محصولات و خدمات تولید شده در هر سال است. البته این اقدام به قیمت افزایش بدهیهای ملی تمام شد. پس از پایان بحران مالی دهه ۱۹۷۰، بدهی ملی ایاالت متحده از میزان تولید ناخالص ملی آن هم بیشتر شد که این نشانگر افزایش تدریجی و نگرانکننده این بدهی است.
منتقدانی همچون رون پاول که نامزد سابق ریاست جمهوری در ایالت متحده بود بر این باور است که نظام کنونی مالی در این کشور حباب دارد و اگر این نظام به استاندارد طلا بازنگردد، این حباب خواهد ترکید. با اینکه پاول جزو طرفداران پول دارای پشتوانه طلاست، ارزهای دیجیتالی نظیر بیت کوین را نیز جایگزینی جذاب میداند.
بیت کوین چه تفاوتی با پول بدون پشتوانه دارد؟
در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸ و طی بحران مالی ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، یک فرد گمنام به نام ساتوشی ناکاموتو گزارش (وایت پیپری) را با عنوان «بیت کوین: یک سیستم همتابههمتای پول الکترونیک» را منتشر کرد. همان طور که از نامش هم پیداست، بیت کوین بهصورت یک پول دیجیتال عرضه شد که میتوان آن را از یک فرد به فردی دیگر فرستاد، بدون اینکه نیازی به نهادهای مالی واسطه باشد.
ناکاموتو یک سکه الکترونیکی را بهصورت زنجیرهای از امضاهای دیجیتال توصیف کرد و به تشریح عملکردش بر یک شبکه غیرمتمرکز از نودها که بر اساس سازوکار اجماع و یک سری مشوقها (ماینینگ) پیش میرود پرداخت. ایده ارسال پول دیجیتال از یک نفر به فردی دیگر، آن هم بدون واسطه و بهشکلی مقاوم در برابر دخالت طرف سوم به اندازه کافی حیرتانگیز بود. اما این همه ماجرا نیست.
یکی از اصلیترین ویژگیهای اقتصادی بیت کوین این است که حداکثر مقدار آن ۲۱ میلیون واحد است. این بدان معناست که هرگز نمیتوان به رقمی بیشتر از ۲۱ میلیون واحد دست یافت و همین موجب کمیابی آن میشود. اما این شبکه، پاداشهایی نیز برای مشارکتکنندگان دارد. برای تشویق افراد برای حضور در شبکه و تأیید تراکنشها، در ابتدا در هر بازه زمانی که یک بلاک تکمیل میشد، ۵۰ بیت کوین جدید ایجاد و بهعنوان پاداش داده میشد. پس از تکمیل ۲۱۰ هزار بلاک (حدود ۴ سال) این میزان پاداش نصف میشد و این بدان معناست که تورم پولی بیت کوین در گذر زمان کم میشود که گاهی آنها کاهش تورم هم مینامند. همچنین میتوان انتظار داشت که بیت کوینهای در گردش در گذر زمان باز هم کاهش یابند که دلیل آن نیز عدم امکان دسترسی به برخی بیت کوینها بهخاطر گم شدن کلیدهای خصوصی آنهاست. در زمان نگارش این مطلب، حدود ۸۴ درصد از حداکثر بیت کوینهای قابل استخراج، تولید شده است و نرخ تورم سالانه آن نیز ۳/۷۸ درصد است. پس از نصف شدن بعدی پاداشها که احتمالا در حدود ۲۵ می سال ۲۰۲۰ روی میدهد، تورم مالی بیت کوین به ۱/۸ درصد کاهش مییابد. از دیدگاه طرفداران، بیت کوین بهخاطر کمیابی ذاتی خود، میتواند همانند طلای دیجیتال باشد و از این قابلیت برخوردار است که به استاندارد پایدار پولی در دنیای آینده تبدیل شود.
روند تورم در بیت کوین – رو به صفر
با وجود نوسانات قیمت بیت کوین، اطمینانخاطر موجود از عدم افزایش ناگهانی نرخ تورم موجود در آن سبب میشود بتوان آن را بهعنوان «ارز احتیاطی» و یا «پول سالم» دانست، زیرا به حفظ قدرت خرید در گذر زمان کمک میکند. برای نمونه، ابرتورم در ونزوئلا نرخی برابر با یک میلیون درصد در سال دارد. مردم ونزوئلا با خرید بیت کوین، قطعا ریسک کمتری را تجربه میکنند.
برای اینکه قدرت خرید در گذر زمان حفظ شود، قیمت فروش سرمایه موردنظر باید حداقل با قیمتی که خریداری شده برابر باشد. اما چه چیزی قیمت یک سرمایه را تعیین میکند؟ پاسخ این سؤال به نظریه اقتصادی مورد استفاده برای تحلیل بستگی دارد.
مکتب کلاسیک اقتصاد که در قرن هیجدهم و نوزدهم بهعنوان چهارچوب غالب در مباحث اقتصادی مطرح بود، میگوید که قیمت با هزینههای عینی تولید تعیین میشود. اگر از دیدگاه مکتب کلاسیک اقتصاد به بیت کوین نگاه کنیم، قیمت آن باید بر اساس هزینه استخراج (شامل هزینه سختافزار و برق) محاسبه شود. در سال ۲۰۱۸، برخی از مزارع استخراج بیت کوین به خاطر کاهش قیمت بیت کوین تعطیل شدند. بالاتر بودن هزینه تولید نسبت به درآمد ناشی از فروش سبب شد استخراج بیت کوین در کوتاه مدت سوددهی لازم را نداشته باشد. بااینحال، برخی از ماینرها هم بودند که با وجود ضرردهی همچنان به استخراج بیت کوین میپرداختند، زیرا انتظار داشتند که قیمت بیت کوینهایی که به دست میآورند در آینده افزایش یابد. این نشان میدهد که قیمت بیت کوین فقط به هزینه استخراج آن بستگی ندارد. با اینکه نظریه مکتب کلاسیک اقتصاد انتظار دارد که قیمت از هزینههای تولید پیروی کند، این امر در مورد بیت کوین صدق نمیکند و در مقابل، هزینه تولید به قیمت وابسته است.
بر اساس دیدگاههای نئوکلاسیک اقتصادی (که پس از مکتب کلاسیک تعریف شدند و در قرن بیستم هم از محبوبیت بالایی برخوردار بودند) قیمت به تعادل بین عرضه و تقاضا بستگی دارد. در بیت کوین میبینیم که عرضه فقط اندکی میتواند افزایش یابد و در نتیجه، قیمت فقط به تقاضا بستگی دارد. وقتی تقاضا بالا میرود، قیمت نیز بالا میرود و با کاهش تقاضا نیز قیمت کاهش مییابد.
مکتب اتریش نیز یکی از مکاتب اقتصادی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. این مکتب که طی بحران اقتصادی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ بسیار مورد توجه قرار گرفت، دیدگاههای کلاسیک و نئوکلاسیک را درباره شیوه تعیین قیمت رد میکند. مکتب اتریش میگوید که هزینههای تولید بر اساس یک سری عوامل غیرملموس دیگر که به ارزش کاربردهای جایگزین از منابع کمیاب بستگی دارد تعیین میشود و نیز تعادل میان عرضه و تقاضا نیز بر اساس سلیقه افراد مشخص میشود. مکتب اتریش بر اهمیت کمیابی و نیز جلوگیری از مداخله دولتی تأکید دارد. این مکتب با مدلهای فعال اقتصادی که در واقع بر اساس تورم پولی و نیز قانونگذاری دولتی استوار هستند در تناقض است. از آنجا که بیت کوین با چنین تفسیری سازگار است، مکتب اتریش بهشدت در میان طرفداران بیت کوین محبوب است و هواداران مکتب اتریش نیز به بیت کوین علاقهمندند.
پول علاوه بر اینکه باید قدرت خرید را در گذر زمان حفظ کند، باید بتواند بهشکلی مطمئن ذخیره شود و دوباره مورد استفاده قرار گیرد. فقط در این صورت است که میتوان از آن بهعنوان ابزاری برای ذخیره ارزش نام برد. در زمان نگارش این مطلب، ده سال از عمر بیت کوین میگذرد و این ارز دیجیتال در ۹۹/۹۸ درصد از مواقع در این بازه ده ساله دچار نوسان بوده است. بااینحال، بیت کوین هنوز هم در زمینه ذخیره بیدردسر، استفاده و فروش در مقادیر بالا با مشکل روبروست و این مشکل بهویژه برای افراد عادی و غیرمتخصص بهمراتب بیشتر است. اگر رابط کاربری در گذر زمان بهبود یابد، راهحلهای واسطه بهتری نیز عرضه خواهد شد، امکان نقدشوندگی بیشتر شده و شبکه نیز در برابر حملات احتمالی قدرتمندتر میشود. بهاینترتیب، فرآیند تحول پولی بیت کوین نیز بهتدریج ادامه مییابد.
اثر لیندی: روند بیت کوین نسبت به ارزش بازار برای تبدیل شدن به ارز جهانی
نگاهی به سایر ارزهای دیجیتال
بیت کوین اولین ارز دیجیتالی بود که توجه گستردهای را به خود جلب کرد. اما اندکی پس از آن، ارزهای دیجیتال دیگری نیز به بازار آمدند که برخی از آنها برخی قابلیتهای فنی یا اقتصادی بیت کوین را بهبود داده و یا قابلیتهای بیشتری داشتند (که برای نمونه میتوان به قراردادهای منعطف هوشمند اشاره کرد). بهخاطر برخورداری بیت کوین از امتیاز اول بودن و نیز اثر لیندی (که میگوید عمر مورد انتظار هر فناوری با عمر فعلیاش متناسب است)، سایر ارزهای دیجیتال باید بهبود قابلتوجهی نسبت به بیت کوین داشته باشند تا بتوانند مخاطب بیشتری جلب کرده و از اثر شبکهای بیت کوین پیشی بگیرند. بیت کوین از نظر بیشتر افراد، معیار ارزهای دیجیتال است و بیشترین خریدوفروش ارزهای دیجیتال در صرافیها نیز بیت کوین را شامل میشود. با اینکه توضیح درباره تفاوتها بین ارزهای دیجیتال و بیت کوین در این مقاله نمیگنجد، باید بدانید که دو نظریه اقتصادی بهخاطر پدیدار شدن ارزهای دیجیتال مختلف مطرح شده است.
نظریه پروتکلهای چاق (fat protocols) که اولین بار توسط جول مونگرو در سال ۲۰۱۶ مطرح شد، به مقایسه ارزش انباشت اینترنت سنتی و اینترنت غیرمتمرکز مبتنی بر بلاک چین میپردازد. این نظریه میگوید که اینترنت موجب ایجاد حجم بسیار گستردهای از ارزش شده است. اما اگر به مسأله توزیع این ارزش ایجاد شده فکر کنیم، خواهیم دید که یک سری پروتکلهای «لاغر» و یک سری اپلیکیشنهای «چاق» وجود دارد. هیچ کسی مالک پروتکلهای متن باز اینترنت (نظیر TCP/IP یا HTTP) نیست. اما همین پروتکلها زمینه را برای بزرگ شدن اپلیکیشنهایی نظیر گوگل، فیسبوک و آمازون فراهم کردند و این اپلیکیشنها نیز حجم زیادی از ارزش را به خود اختصاص میدهند.
نظریه پروتکلهای چاق میگوید که اینترنت مبتنی بر بلاک چین، رویکردی برعکس را دارد. بر خلاف اینترنت فعلی، در اختیار داشتن سرمایه (نظیر بیت کوین و یا اتر) برای استفاده از پروتکلهای بلاک چین ضروری است. بههمیندلیل، بهرهگیری از پروتکلهای بلاک چین سبب افزایش تقاضا برای این توکنها شده و همین ارزش آنها را افزایش میدهد. استقبال موفق از اپلیکیشنهای قرار گرفته بر روی این پروتکلها به صورت خودکار به افزایش تقاضا برای سرمایههای بنیادین پروتکل بلاک چین میانجامد و همین امر موجب میشود ارزش این پروتکل افزایش یابد. نظریه پروتکلهای چاق میگوید که ارزش انباشتی پروتکل بلاک چین همواره سریعتر از ارزش اپلیکیشنهای قرار گرفته بر روی آن افزایش مییابد.
معمولا ارز دیجیتالی که میتواند بهصورت مستقل عمل کند را «سکه» یا «کوین» مینامند (نظیر بیت کوین یا اتر) و در مقابل، ارزهای دیجیتالی که به یک ارز دیجیتال دیگر بهعنوان پلتفرم وابسته هستند هم «توکن» نامیده میشوند (مثل آگر- Augur). توکنها معمولا برای جذب سرمایه (عرضه اولیه سکه-ICO) فروخته میشوند و از آنها بهعنوان پول داخل یک نرمافزار خاص و یا بهعنوان نماد دیجیتال یک سرمایه (نظیر امتیاز یک نرمافزار، داراییهای مجازی در یک بازی و …) مورد استفاده قرار میگیرند. در سال ۲۰۱۷ که بازار ارزهای دیجیتال بسیار پررونق بود، توکنها هم از محبوبیت بالایی برخوردار بودند و هزاران توکن ایجاد شده و در سال ۲۰۱۸ شاهد کاهش قابلتوجهی در قیمت آنها بودیم. بههمیندلیل، ارزش انباشته شده در پروتکلهای چاق بهصورت خاص به توکنها اشاره دارد.
نظریه بعدی هم مسأله سرعت توکن است که به تشریح حالتی میپردازد که در آن، اگر عرضه یک توکن ثابت باشد، افزایش در تقاضا بهصورت خودکار سبب افزایش قیمت میشود. مسأله سرعت توکن میگوید که ارزش میانگین شبکه به حجم کل تراکنشها تقسیم بر سرعت انجام تراکنشها بستگی دارد.
حجم کل تراکنشها ÷ سرعت انجام تراکنشها = ارزش میانگین شبکه
این مسأله به زبان ساده میگوید که ارزش کوینها و یا توکنهایی که مردم نگه میدارند بهتدریج بیشتر از ارزش توکنهایی خواهد شد که از نظر مردم کمارزش است و آنها را میفروشند.
بهعنوانمثال، مردم ممکن است بیت کوین را به این دلیل نگه دارند که انتظار دارند به یک پول بینالمللی در آینده تبدیل شود. با این فرض، نگهداری بیت کوین به مدتی طولانی کاری منطقی خواهد بود. اگر افراد زیادی تأکید به نفروختن کوینهای خود داشته باشند، مقدار عرضه آن کاهش یافته و در نتیجه، حتی یک افزایش کوچک در تقاضا سبب اوجگیری ناگهانی قیمت میشود.
بااینحال، وقتی افراد کوین یا توکنی را که فکر میکنند از شانس کمتری برای حفظ ارزش و قدرت خریدشان برخوردار است به دست میآورند، احتمال اینکه آن را فروخته و چیز دیگری به جای آن بخرند افزایش مییابد. در این میان، توکنهایی که کاربردهای بسیار مشخص و محدودی دارند (نظیر توکنهای ویژه برخی بازیها) و یا کوینها و توکنهایی که در گذر زمان دستخوش تورم میشوند، بیشتر از نظر کاربران نامطلوب بوده و به احتمال زیاد آنها را نگه نمیدارند.
نتیجهگیری
نمیتوانیم بگوییم که یکی از این نظریهها درباره ارزش ارزهای دیجیتال و یا حتی پول کاملا درست است. بااینحال، این امر که ارزش یک ویژگی نسبتا غیرعینی برای یک دارایی به شمار میرود و به تقاضا (به ویژه در آینده) بستگی دارد، به نظر کاملا پذیرفته شده میآید. افزون بر این، قابلیت مقاومت در برابر دخالت حکومتها سبب شده پول دیجیتال با الگوی تورمی قابل پیشبینی بهعنوان جایگزینی بالقوه برای نظام مالی کنونی (فارغ از دیدگاههای مختلف در نظریات اقتصادی) مطرح شود. آیا ارزهای دیجیتال میتوانند بهعنوان یک الگوی نوین از پول که کاربردش ساده است و درعینحال از امنیت بالایی برخوردار است در سراسر جهان به کار گرفته شود؟ شاید قضاوت در این باره زود باشد. اما اگر ارزهای دیجیتال بتوانند به آن مرحله برسند، بیتردید پدیده بسیار جالبی خواهند بود.
توکن ارز دیجیتالی است که خودش بلاک چین مستقل ندارد. اگر این تعریف برای شما نامفهوم است، نگران نباشید و این مقاله را تا پایان دنبال کنید. در این مقاله ابتدا با بیانی کاملاً ساده توضیح میدهیم که تفاوت کوین و توکن در بازار ارزهای دیجیتال چیست و سپس مزیتهای ایجاد یک توکن بهجای بلاک چین اختصاصی را بررسی میکنیم. همچنین چگونگی ذخیرهسازی توکنها در کیف پولها را توضیح داده و در پایان انواع دستهبندی توکنها را نام میبریم.
توکن چیست و چه تفاوتی با کوین دارد؟
در بازار ارزهای دیجیتال، یک «توکن» (Token) ارز دیجیتالی است که بلاک چین مستقل خود را ندارد و روی شبکههای دیگر مانند اتریوم جابهجا میشود.
بنابراین در بازار ارزهای دیجیتال مهمترین چیزی که یک توکن را با «کوین» (Coin) متمایز میکند، داشتن یا نداشتن بلاک چین مستقل است. طبق این تعریف، یک کوین ارز دیجیتالی است که بلاک چین مستقل خود را دارد.
بیت کوین، اتریوم، ریپل، لایت کوین، بیت کوین کش، کاردانو و صدها ارز دیجیتال دیگر که بلاک چینهای اختصاصی خود را دارند در دستهبندی کوینها جای میگیرند.
از بزرگترین توکنهای بازار هم میتوان به تتر، چین لینک، دای (Dai)، آوی (Aave)، یرن فایننس (Yearn.Finance) و بت (BAT) اشاره کرد.
جالب است بدانید که ۲,۸۰۰ ارز دیجیتال از ۳,۹۰۰ ارز دیجیتالی که در زمان نگارش این مقاله در صرافیها معامله میشوند، در حقیقت توکن هستند و از بلاک چینهایی مانند اتریوم، بایننس چین (Binance Chain)، ایاس و تزوس استفاده میکنند. اولین مرجعی که کوین و توکن را از یکدیگر متمایز کرد، وبسایت کوین مارکت کپ (Coinmarketcap) بود.
برای اینکه متوجه شوید یک ارز دیجیتال کوین است یا توکن میتوانید به صفحه اختصاصی آن در وبسایت ارزدیجیتال مراجعه کنید.
صفحه تتر در سایت ارزدیجیتال؛ تتر یک توکن است.
فراموش نکنید که توضیحات ارائهشده درباره تفاوت کوین و توکن، بر اساس ذهنیت موجود در بازار بود. از نگاه کلیتر و دقیقتر، هر واحد ارزی مستقل در یک شبکه میتواند توکن در نظر گرفته شود. با این تعریف، اتر، ارز دیجیتال بومی شبکه اتریوم هم یک توکن محسوب میشود، اما در بازار اتر را یک کوین در نظر میگیرند.
بیشتر توکنها در دنیای ارزهای دیجیتال، «توکنهای کاربردی» هستند. این توکنها امکان دریافت کاربرد خاصی از یک پروژه را فراهم میکنند که تنها در اکوسیستم مربوط به آن قابلاستفاده است.
برای مثال، اگر پروژهای با این هدف کار خود را آغاز کند که بلیت اتوبوسهای بینشهری را تنها با توکنهای مخصوصی بتوان خریداری کرد، در این صورت کاربرد آن توکن تنها برای خرید بلیتها خواهد بود و نمیتوان بهعنوان مثال از آن برای خرید غذا از رستوران استفاده کرد. در ادامه مقاله بهطور مفصل درباره انواع توکنها میخوانید.
ساخت توکن برای توسعهدهندگان بلاک چینی بسیار راحتتر از ایجاد یک بلاک چین و شبکه مستقل است و در بیشتر مواقع پروژهها میتوانند بدون نیاز به هزینههای نجومی برای طراحی یک بلاک چین، ارز دیجیتال خود را بسازند و به اهداف اولیه خود برسند.
پروژههایی که قصد توسعه یک بلاک چین را دارند، معمولاً ابتدا از یک بلاک چین واسطه برای خود توکن ایجاد کرده و پیشفروش یا همان عرضه اولیه سکه (ICO) برگزار میکنند و در ازای پول ملی یا ارزهای دیجیتال دیگر توکنهای خود را پیش از راهاندازی پروژه به فروش میرسانند. ارزش این توکنها رابطه مستقیمی با وضعیت پروژه و حرکت آن در راستای اهدافش خواهد داشت.
همچنین، برخی توکنها پس از اینکه به حد کافی توسعه پیدا کردند، بهدنبال ایجاد بلاک چین اختصاصی خودشان میروند و به کوین تبدیل میشوند.
در حالی که کوینها هر کدام میتوانند کیف پول اختصاصی خود را داشته باشند، توکنها روی کیف پولهای بلاک چینِ میزبان ذخیره میشوند. بهعنوان مثال، تمام توکنهای مبتنی بر اتریوم، روی کیف پولها و آدرسهای اتریوم ذخیره میشوند، اما نمیتوانید بیت کوین را روی آدرس اتریوم ذخیره کنید، چون یک کوین است. در ادامه درباره کیف پولهای توکنها بیشتر میخوانید.
تفاوت توکن و کوین در یک نگاه
توکنها چگونه ساخته میشوند؟
روی هر پلتفرم بلاک چینی که از قراردادهای هوشمند و زبانهای برنامهنویسی سطح بالا استفاده کند، میتوان توکن ایجاد کرد. اتریوم در حال حاضر میزبان بیش از ۸۰٪ توکنهای بازار است و پس از آن بایننس چین (Binance chain)، ایاس، کازماس، تزوس و ترون قرار دارند.
بهبیان ساده، توسعهدهندگان برای ایجاد یک توکن باید با استفاده از زبانهای برنامهنویسی و استانداردهای ایجاد توکن که تیم یک بلاک چین آن را ارائه میکند، قرارداد هوشمند توکن خود را ایجاد کنند و با استفاده از ابزارهای موجود، آن در بلاک چین پیادهسازی کنند. برای مثال، زبان برنامهنویسی ساخت توکن (قرارداد هوشمند) در اتریوم سالیدیتی است و استاندارد اصلی اتریوم برای ایجاد توکن ERC-۲۰ نام دارد.
ساخت توکن بهخودیِ خود در کمتر از یک ساعت و با هزینه بسیار کم (کارمزدهای شبکه) انجام میشود، اما فراموش نکنید صرفاً ایجاد یک توکن نمیتواند ارزشمندی آن را تضمین میکند.
ساخت توکن به خودی خود بسیار آسان است، اما توکنی که هدف و کاربرد نداشته باشد، هیچ ارزشی هم ندارد.
متأسفانه آسانبودن ایجاد توکنهای بیارزش و بدون کاربرد، بستری برای کلاهبرداری هم فراهم کرده است و گاهی اوقات کلاهبرداران سعی میکنند توکنهایی که هیچ ارزشی ندارند را در قبال پولهای واقعی مبادله کنند.
برای اینکه یک توکن بتواند ارزش جذب کند و مقبولیت به دست بیاورد، باید در یک پروژه کاربردی دخیل باشد و در صرافیهای معتبر اضافه شود که به هیچ وجه کار سادهای نیست.
بدون اغراق میتوان گفت بیش از ۹۰٪ توکنهای بازار هدف و کاربرد خاصی ندارند و صرفاً برای پرکردن جیب توسعهدهندگان عرضه شدهاند.
در سال ۲۰۱۷ که به «جنون ICOها» مشهور است، پروژههای کلاهبرداری زیادی با وعدههای عجیبوغریب وارد میدان شدند و هر کدام با پیشفروش (ICO) توکنهای خود به سرمایهگذاران ناآگاه چند میلیون دلار پول به جیب زدند. در سال ۲۰۱۸ با ترکیدن حباب بازار، تمام آن توکنها به فراموشی سپرده شدند و هرگز نتوانستند حتی به قیمت اولیه خود برسند.
چرا توکن؟
صرفهجویی در هزینهها و زمان مهمترین مزیت ساخت توکن بهجای یک بلاک چین جداگانه است. بیشتر پروژههایی که میخواهند کار روی شبکه و بلاک چین خود را آغاز کند، در ابتدا بودجه و سرمایه کافی در اختیار ندارند و با توجه به گسترش سریع فضای ارزهای دیجیتال از نظر زمانبندی هم با مشکلات زیادی مواجه هستند. این پروژهها میتوانند در ابتدا خیلی سریع توکن خود را روی یک بلاک چین دیگر مانند اتریوم پیادهسازی کنند و با جذب سرمایه خصوصی یا عمومی و اضافهکردن آن به صرافیها، به سرمایه و زمانبندی موردنظر خود دست پیدا کنند، شبکه اصلی خود را راهاندازی کنند و بعد توکنها را به بلاک چین اختصاصی خودشان انتقال دهند. برای نمونه، واحدهای ارزی ترون (TRX) در ابتدا بهصورت توکن اتریومی عرضه شدند و بعد از توسعه بلاک چین ترون، به شبکه اصلی منتقل شدند.
در خیلی از موارد هم اصلاً نیاز به ساخت بلاک چین جداگانه برای یک پروژه احساس نمیشود و پروژه میتواند از امنیت بالای بلاک چین میزبان نهایت استفاده را ببرد. بهعنوان نمونه، پروژه چین لینک اکنون بهخوبی کار میکند و با تیمهای بزرگی قرارداد همکاری امضا کرده است، اما توکن بومی آن یعنی لینک (Link) که در زمان نگارش این مطلب از نظر ارزش بازار در رتبه ۵ بازار قرار دارد، روی اتریوم کار میکند. با توجه به حساسیت پروژه چین لینک، تعداد زیاد ماینرهای اتریوم و امنیت بالای این شبکه برای این پروژه اطمینانخاطر به همراه میآورد. پروژه بزرگ دیگری که از بلاک چین اتریوم بهره میبرد، تتر است. این استیبل کوین که برای حفاظت از سرمایهگذاران در برابر نوسانات ساخته شده است و قیمت آن با توجه به داشتن پشتوانه دلاری، همیشه یک دلار است، توکنهای خود (USDT) را روی چندین بلاک چین امن عرضه کرده است و نیازی به ایجاد بلاک چین اختصاصی نمیبیند.
کیف پولهای توکنها
هر توکن میتواند روی تمام کیف پولها و آدرسهای بلاک چین میزبان ذخیره و منتقل شود. برای مثال، یک توکن اتریومی مانند چین لینک یا تتر را میتوانید روی کیف پول و آدرسهای اتریوم ذخیره کنید. بهبیان ساده، با داشتن یک کیف پول و یک آدرس اتریوم میتوانید تمام توکنهای مبتنی بر آن را ذخیره کنید. تتر میخواهید؟ آدرس کیف پول اتریوم خود را بدهید. چین لینک میخواهید؟ بازهم آدرس کیف پول اتریوم خود را بدهید.
در مورد بلاک چینهای دیگر مانند ترون، بایننس چین، ایاس و تزوس هم به همین صورت توکنها روی کیف پولهای هر کوین ذخیره میشوند. البته در بلاک چینهای جدید مانند پولکادات و اولنچ این امکان وجود دارد که توکنها روی کیف پولهای اختصاصی با آدرسهای متفاوت هم ذخیره شوند.
انواع توکن
توکنها را از نظر نوع میتوان به چندین دسته متفاوت تقسیم کرد. طبقهبندی توکنها مانند طبقهبندی هر چیز دیگری نسبی و وابسته به اشخاص است و هرکس میتواند آنها را از جنبههای مختلف تقسیمبندی کند. با این حال، در بین اغلب اعضای جامعه ارزهای دیجیتال توکنها در ابتدا به دو دسته کلی مثلی (Fungible) و غیرمثلی (Non-fungible) تقسیم میشوند و سپس در هر کدام از این دستهها میتوان دوباره طبقهبندی انجام داد.
تفاوت توکن غیرمثلی و مثلی
قبل از اینکه توضیح بدهیم یک توکن غیرمثلی چیست، لازم است یک قدم عقبتر برویم و تفاوت مثلیبودن یا تعویضپذیر بودن با غیرمثلی بودن یا غیرقابل تعویض بودن را بدانیم.
در اقتصاد، یک کالا (یا پول) در صورتی مثلی یا تعویضپذیر (Fungible) تلقی میشود که واحدهای آن با یکدیگر قابلتعویض باشند و نتوان هیچکدام از آنها را کمارزشتر یا با ارزشتر از دیگری دانست.
بهعنوان مثال، بیت کوین، دلار، ریال و بهطور کلی اسکناسها در دسته داراییهای مثلی قرار دارند. یک اسکناس ۱۰,۰۰۰ تومانی نسبت به یک اسکناس ۱۰,۰۰۰ تومانی دیگر از نظر ارزش کاملاً برابر است و هر دو میتوانند با یکدیگر تعویض شوند و مقدار کالای یکسانی را خریداری کنند. زمانی که یک اسکناس ۱۰,۰۰۰ تومانی به دوست خود قرض میدهید، انتظار ندارید که بعداً دقیقاً همان اسکناس را پس بگیرید.
در مقابلِ داراییهای مثلی، چیزهای غیرمثلی (Non-fungible) قرار دارند که دورتادور ما را فرا گرفتهاند. بهطور کلی میتوان گفت هر چیزی که ابزار مبادله نباشد، غیرمثلی است.
مثلاً لپتاپ شما، تلفن همراه شما و خودروی شما اقلام غیرمثلی هستند. اگر خودروی خود را به دوستتان قرض بدهید تا به مسافرت برود، انتظار دارید دقیقاً همان خودرو را پس بگیرید نه یک خودروی دیگر. برای درک بهتر، بلیط بازی پرسپولیس و استقلال هم غیرمثلی است.
یک نمونه دیگر: تابلوی «مونالیزا»، شاهکار لئوناردو داوینچی، کاملاً غیرمثلی است. آیا کسی میتواند این اثر تاریخی را با یک تابلوی معمولی مبادله کند، با این فکر که هر دوی آنها تابلوی نقاشی هستند؟
تفاوت دارایی مثل و غیرمثلی
حالا به سراغ تعریف توکن غیرمثلی برویم:
یک توکن غیرمثلی یا NFT، یک دارایی دیجیتال است که کمیاب و منحصربهفرد بوده و روی بلاک چین ذخیره و جابهجا میشود. آیتمهای بازیهای کامپیوتری، اقلام کلکسیونی، آثار هنری دیجیتال، بلیط رویدادهای مختلف، نام دامنهها، یک خانه که بهصورت توکن درآمده و … در دسته توکنهای غیرمثلی جای میگیرند.
در حال حاضر ۹۹٪ توکنهای بازار مانند تتر و چین لینک مثلی هستند و همه واحدهای آنها از نظر ارزش مشابه و قابلتعویض هستند، اما حوزه NFT روزبهروز در حال گسترش است و احتمالاً در آینده توکنهای غیرمثلی بخش بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهند.
با توجه به این موضوع که هنوز توکنهای غیرمثلی نتوانستهاند بخش قابلتوجهی از بازار را تصاحب کنند، در ادامه فقط سه مورد از مهمترین انواع توکنهای مثلی را مرور میکنیم. با این حال، با مراجعه به مقاله «توکن غیرمثلی چیست؟» میتوانید درباره این نوع توکن هم بهطور مفصل بخوانید.
سه دستهبندی اصلی در توکنهای مثلی عبارتاند از:
توکن کاربردی
توکن کاربردی (Utility Token) ارز دیجیتالی است که از آن برای پرداخت هزینهها و خرید کالا و خدمات در یک یا چند پروژه خاص استفاده میشود. امروزه اغلب توکنهای موجود در بازار توکنهای کاربردی هستند. مثلاً توکن لینک (Link) یک توکن کاربردی است که افراد میتوانند با آن هزینه خدمات پلتفرم چین لینک را پرداخت کنند.
ارزش این توکنها فقط با عرضه و تقاضا مشخص میشود و هیچ پشتوانهای برای آنها تعریف نشده است. همچنین ارزش این توکنها بهطور مستقیم هیچ ارتباطی با ارزش یا سرمایههای شرکت توسعهدهنده ندارد.
توکن اوراق بهادار
توکن اوراق بهادار (Security Token) ارز دیجیتالی است که دارنده آن صاحب بخشی از یک دارایی، شرکت یا سود یک فعالیت خاص خواهد بود. بهعنوان مثال، زمانی که یک خانه یا یک شرکت تبدیل به هزاران توکن شود و مانند سهام میان سرمایهگذاران توزیع شود، آن توکن یک توکن اوراق بهادار به شمار میرود.
اوراق بهادار به هر دارایی قابلمعامله گفته میشود که در نهادهای قانونی ثبت شده باشد و یک سرمایهگذار بتواند با داشتن آن در یک فعالیت مالی مشارکت کند. سهام و اوراق قرضه، از مهمترین اوراق بهادار به شمار میروند.
اصطلاح توکن اوراق بهادار در سال ۲۰۱۸ بین فعالان مطرح شد، زمانی که برخی از نهادهای قانونگذار در سراسر جهان – از جمله کمیسیون بورس آمریکا (SEC) – اعلام کردند برخی از ارزهای دیجیتال در حقیقت اوراق بهادار هستند و باید از نظر قانونی ثبت شوند. اینکه یک توکن اوراق بهادار است یا نه را نهاد قانونگذار کشور مشخص میکند. مثلاً در آمریکا، کمیسیون بورس آمریکا از طریق آزمایش هاوی مشخص میکند که یک دارایی اوراق بهادار است یا خیر. طبق تست هاوی، هر دارایی که شرایط زیر را داشته باشد، اوراق بهادار است:
یک سرمایهگذاری مالی باشد.
در آن انتظار سود تعریف شده باشد.
در یک شرکت ثبت شود.
این سود باید از فعالیت یک شخص ثالث به دست آید.
مزیت توکنهای اوراق بهادار نسبت به اوراق بهادار سنتی این است که با استفاده از فناوری بلاک چین، سرمایهگذار میتواند بهجای استفاده از کارگزاریها، توکن خود را روی کیف پول شخصی ذخیره کند و در زمان معامله بهراحتی آن را انتقال دهد. همچنین این نوع توکن در مراجع قانونی ثبت میشود و این موضوع ریسک کلاهبرداری را کاهش میدهد.
توکن حاکمیتی (گاورننس)
توکن حاکمیتی یا گاورننس (Governance) ارز دیجیتالی است که دارنده آن میتواند با آن در تصمیمگیریها و رأیگیریها برای آینده یک سیستم یا شبکه نقش داشته باشد. بهعنوان نمونه، توکن یونی سواپ (Uniswap) یک توکن حاکمیتی است که دارنده آن میتواند در تصمیمگیریهای مهم این صرافی غیرمتمرکز حق رأی داشته باشد.
توکنهای حاکمیتی اغلب اوقات در طبقه توکنهای کاربردی جای میگیرند و این یعنی یک توکن حاکمیتی میتواند توکن کاربردی هم باشد.
جمعبندی
در این مقاله به هر آنچه که نیاز بود درباره توکن در حوزه ارزهای دیجیتال و تفاوت آن با کوین بدانید اشاره کردیم. تمام مطالب این مقاله را میتوان در سه پاراگراف زیر خلاصه کرد:
در بازار ارزهای دیجیتال، توکن ارز دیجیتالی است که بلاک چین مستقل خود را ندارد و در بلاک چین و کیف پولهای یک بلاک چین میزبان ذخیره میشود، اما بهطور کلی میتوان برای اشاره به هر واحد ارزی در یک شبکه بلاک چینی از عبارت توکن استفاده کرد.
توکنها با استفاده از قراردادهای هوشمند و کدهای برنامهنویسی ایجاد میشوند و دو مزیت اصلی استفاده از آنها بهجای ایجاد یک بلاک چین اختصاصی، صرفهجویی در وقت و هزینه است.
توکنها از نظر نوع میتوانند در دهها دستهبندی جای بگیرند، اما در میان اغلب فعالان این حوزه، در حال حاضر آنها به سه نوع توکنهای کاربردی، اوراق بهادار و حاکمیتی طبقهبندی میشوند.
High-frequency
trading, also known as HFT, is a method of trading that uses powerful computer
programs to transact a large number of orders in fractions of a second. It uses
complex algorithms to
analyze multiple markets and execute orders based on market conditions.
Typically, the traders with the fastest execution speeds are more profitable
than traders with slower execution speeds.
In
addition to the high speed of orders, high-frequency trading is also
characterized by high turnover rates and order-to-trade ratios. Some of the
best-known high-frequency trading firms include Tower Research, Citadel LLC and
Virtu Financial.
Understanding
High-Frequency Trading
High-frequency
trading became popular when exchanges started to offer incentives for companies
to add liquidity to the market. For instance, the New York Stock Exchange (NYSE)
has a group of liquidity providers called Supplemental Liquidity Providers
(SLPs) that attempts to add competition and liquidity for existing quotes on
the exchange. As an incentive to companies, the NYSE pays a fee or rebate for
providing said liquidity. In November 2020, the average SLP rebate
was $0.0012 for NYSE- and NYSE MKT-listed securities on NYSE.1
With millions of transactions per day, this results in a large amount of profits.
The SLP was introduced following the collapse of Lehman Brothers in 2008, when
liquidity was a major concern for investors.
تجارت با فرکانس بالا که به آن HFT نیز می گویند ، روشی برای معامله است که با
استفاده از برنامه های قدرتمند رایانه ای تعداد زیادی سفارش را در کسری از ثانیه
انجام می دهد. از الگوریتم
هایپیچیده ایبرای تحلیل بازارهای مختلف و اجرای سفارشات
بر اساس شرایط بازار استفاده می کند. به طور
معمول ، معامله گرانی که سریعترین سرعت اجرا را دارند ، سودآوری بیشتری نسبت به
معامله گرانی دارند که سرعت اجرای آنها کمتر است.
علاوه بر سرعت بالای سفارشات ، معاملات با
فرکانس بالا با نرخ گردش مالی بالا و نسبت سفارش به تجارت نیز مشخص می شود. برخی از معروف ترین شرکت های تجاری با
فرکانس بالا شامل برج تحقیق ، Citadel LLC و Virtu Financial هستند.
درک تجارت با فرکانس بالا
معاملات با فرکانس بالا هنگامی رایج شد که
صرافی ها انگیزه هایی را برای شرکت ها برای افزودن نقدینگی به بازار فراهم می کنند. به عنوان مثال ، بورس اوراق
بهادار نیویورک (NYSE) دارای
گروهی از ارائه دهندگان نقدینگی به نام تأمین کنندگان نقدینگی تکمیلی (SLP) است که تلاش می کند رقابت و نقدینگی را برای
قیمت های موجود در بورس اضافه کند. NYSE به
عنوان مشوقی برای شرکت ها ، بابت تأمین نقدینگی فوق ، کارمزد یا تخفیفی پرداخت می
کند. در
نوامبر سال 2020 ، متوسط تخفیف SLPبرای
اوراق بهادار ذکر شده NYSE و NYSE MKT در NYSE
0.0012 دلار بود. 1 با
میلیون ها معامله در روز ، این منجر به مقدار زیادی سود می شود. SLP پس از فروپاشی Lehman Brothers در سال 2008 ، زمانی که نقدینگی
یکی از نگرانی های اصلی سرمایه گذاران بود ، معرفی شد.
کریپتوکارنسی یا رمزارز به دستهای از پولهای دیجیتال یا مجازی گفته میشود که در آنها از رمزنگاری(کریپتوگرافی) برای تراکنشهای مالی استفاده شدهاست؛ به طوری که رمزگشایی آنها بسیار دشوار و بعضا غیرممکن است. این نوع ارزها توسط مرکز خاصی کنترل نمیشوند، سریع و مقرون به صرفهاند و محدودیت جغرافیایی را از میان برداشتهاند؛ و از همه مهمتر با دغدغهی حفظ حریم خصوصی ایجاد شدهاند. پس از تولد بیتکوین به عنوان اولین رمزارز کارا در سال ۲۰۰۹ ، تا به امروز بیش از ۱۹۰۰ رمزارز بوجود آمدهاست؛ جدای تعدادی که اسکم و نامعتبرند، تعداد قابل توجهی از آنها بر جنبهی خاصی از بیتکوین متمرکز شده و به ارتقا و یا رفع مشکلات آن بخش پرداختهاند. برای مثال رمزارز NEM برای افزایش امنیت در حین کاهش هزینههای مصرفی به جای سیستم PoW بیتکوین، از PoI استفاده میکند. یا رمزارز ETH ایدهی پلتفرم بلاکچین قابل برنامهریزی را مطرح کرده و امکان پیادهسازی نرمافزارها، رمزارزها و یا قراردادهای هوشمند بر روی بلاکچین اتریوم را فراهم آوردهاست. در این میان کوینهایی مثل Dash، Monero، Zcash و چند رمزارز دیگر به بهبود وضعیت ناشناس نگهداشتن افراد پرداختهاند و نوآوریهایی در این زمینه انجام دادهاند.
در بازار بورس، یکی از مهمترین روشهایی که باعث میشود سرمایهگذاران به سود بیشتری دست پیدا کنند، صبوری پیشه کردن است. به دست آوردن سود بیشتر و خرید سهام با قیمت پایین و از همه مهمتر فروش آن در قیمت بالا، از اهدافی است که سرمایهگذاران در بازار بورس همیشه به دنبال آن هستند و برای رسیدن به این راه تلاش میکنند. در این بازار اصطلاحات و واژگان زیادی وجود دارد که یک سرمایهگذار واقعی باید بتواند با همه آنها آشنایی کاملی داشته باشد. برای نمونه یک سرمایهگذار باید با ابزارهای تحلیل تکنیکالآشنایی داشته باشد.
ابتدا برای اینکه پی ببرید، تحلیل تکنیکال دارای چه ابزارهایی میباشد، باید بدانید که اصلا تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال در این بازار، به معنای پیشبینی قیمتها از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. شاید تصور کنید که به دست آوردن اطلاعات کامل در رابطه با وضعیت گذشته بازار کار دشواری است ولی یک فرد حرفهای از طریق بررسی تغییرات، نوسان قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا به راحتی میتواند از وضعیت قیمتها در گذشته اطلاع کسب کند و به پیشبینی قیمتها در آینده بپردازد. در واقع تحلیل تکنیکال دانشی برای ثبت تاریخچه معاملات است. همچنین در این روش باید به جای توجه کردن به کالا، به رفتارهای بازار توجه کرد.
نکته مهم در رابطه با تحلیل تکنیکال این است که سه اصل مهم برای این تکنیک وجود دارد که شامل موارد زیر است:
همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
قیمتها در قالب روند حرکت خواهند کرد.
تاریخ تکرار خواهد شد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال:
اکنون که دریافتید تحلیل تکنیکال چیست، باید با ابزارهای تحلیل تکنیکال آشنا شوید و بدانید که این ابزارها در بازار بورس چه تاثیراتی دارند و چه تاثیراتی میتوانند به روی سرمایه افراد بگذارند. ابزارهای تحلیل تکنیکال از مهمترین مسائل حائز اهمیت در این تحلیل به حساب میآید که به صورت زیر میباشد.
الگوهای قیمتی:
این ابزار در واقع عبارت است از اشکالی از نمودار سهام که به دلیل تعداد بالای تکرار در آنها به روی نمودار قیمت، روند قیمت سهام بعد از آن، با درصد بالایی که معمولا بالای 50 درصد است، در جهت خاصی قرار داده شده باشد که منظور صعودی و یا نزولی بودن آن است. ابزار الگوی قیمتی بیانگر این است که گذشته سهم خود را تکرار میکند و الگوهایی در نمودارهای سهم وجود دارد که در دفعات زیادی تکرار شده است و قیمت سهم بعد از این الگوها به روند مشخصی رسیده است.
شناختن این ابزار الگوهای قیمتی به سرمایهگذار کمک میکند که برای خرید و یا فروش به قیمت مناسبی برسند. از معروفترین ابزار الگوهای قیمتی الگوی برگشتی، الگوی ادامهدهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب و غیره میباشد. این روش در ابزارهای تحلیل تکنیکال بسیار از اهمیت زیادی برخوردار است.
انواع نمودار قیمتی:
نمودار خطی و نمودار کندل استیک از بهترین نمودارهای قیمتی است که به عنوان ابزارهای تحلیل تکنیکال مهمی به حساب میآید. نمودار خطی از سادهترین انواع این نمودار حساب میشود ولی نوع کندل استیک که از آن در بازار بورس به عنوان نمودار شمعی نیز نام برده میشود، نسبت به نمودار خطی اطلاعات بیشتری را ارائه خواهد داد. علاوه بر این نمودار کندل استیک نه تنها تمام اطلاعات نمودار خطی را بیان میکند، بلکه پایینترین و بالاترین قیمت را در بازههای زمانی مختلف به نمایش میگذارد.
یکی دیگر از مهمترین نمودارها در میان ابزارهای تحلیل تکنیکال، نمودار میلهای روزانه است که شامل زمان و قیمت است. که در آن محور عمودی قیمت را و محور افقی زمان را نشان میدهد.
اسیلاتور و اندیکاتور:
این ابزارهای تحلیل تکنیکال هر کدام معنای خاص خود را دارد. اسیلاتور به معنای نوسانساز و اندیکاتور به معنای شاخص و مقیاس میباشد. البته هردوی این ابزارهای تحلیل تکنیکال مهم و قابل اهمیت میباشند. ابزار اندیکاتور، با کمک محاسبات ریاضی به روی قیمت سهم و حجم معاملات آن، اطلاعات خوبی را در مورد سهم از جمله شتاب قیمت، روند حرکت سهم و سایر معیارهای مهم در اختیار قرار میدهد. معمولا آنها برای تایید روند سهم پیشبینی شده و از آن استفاده میشود. همچنین یکیدیگر از مهمترین مزیتهای اندیکاتور در میان ابزارهای تحلیل تکنیکال، ایجاد کردن سیگنالهای خرید و فروش میباشد. اندیکاتورها در اصل در دو دسته پیشرو و دنبالهرو تقسیمبندی خواهند شد.
اسیلاتور نیز به همان اندازهای که اندیکاتور اهمیت دارد، مهم و ضروری است و از آن به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای مشاهده هیجانات بازار استفاده خواهد شد.
الگوهای شمعی یا کندل استیک:
این نمودار مهم و ارزشمند، برای نخستین بار در ژاپن به کار گرفته شد. این نمودار در واقع بیانکننده احساسات بازار است. در نمودار شمعی اندازه بدنه نمودار بسیار اهمیت دارد. برای نمونه در این نمودار مهم در میان ابزارهای تحلیل تکنیکال، اگر بدنه بزرگتر باشد، نشاندهنده خریدار دست قویتر میباشد و اگر دارای بدنه کوچکتر باشد، قدرت کم خرید و فروش را نشان میدهد. این الگوها در انواع ادامهدهنده و برگشتی تقسیم میشوند.
الگوهای هارمونیک:
به وسیله این ابزار تحلیل تکنیکال، میتوان تقاط بازگشت در بازار را بر اساس الگوهای ویژه هارمونیک شناسایی کرد. این الگو در اصل از کنار یکدیگر قرار گرفتن معنیدار موجهای حرکتی بازار ایجاد میشود. استفاده از این الگوها کمی پیچیده است ولی شناسایی آن نیاز به تجربه و تکرار دارد. از مهمترین انواع الگوهای هارمونیک میتوان الگوی گارتلی، باترفلای، الگوی بت یا خفاش و الگوی crab را نام برد.
ابزار پرایس اکشن:
این ابزارهای تحلیل تکنیکال به معنای معامله کردن با استفاده از اطلاعات واقعی و فقط براساس نمودار قیمت به دست میآید. این ابزار مبنی بر قیمت فعلی سهم است و با استفاده از برخی اصول، روند حرکتی را که درصد زیادی از رخ دادن را شامل میشود در نظر میگیرد.
خطوط فیبوناچی:
این ابزار مهم توسط یک ریاضیدان ایتالیایی ساخته شد. در این ابزار از اعداد فیبوناچی و نسبتهایی که میان آنها است، به کار میگیرد. این قانون در ابزار خطوط فیبوناچی به این صورت است که هر عدد فیبوناچی، تقریبا 618/1 برابر عدد قبلی خود است و هر عدد فیبوناچی تقریبا 618/0 برابر عدد بعدی خود است. این خطوط در میان ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسایی بازگشت یا ادامه روند به کار برده میشود. ابزارهای زیادی در این رابطه وجود دارد که شامل فیبوناچی ریتریسمنت، فیبوناچی اکستنشن، فیبوناچی projection، فیبوناچی اکسپنشن و غیره میباشد.
امواج الیوت:
این ابزارهای تحلیل تکنیکال برای تشخیص زمان خرید و فروش به کار برده میشود. مهمترین بخش آن یه موجها مربوط میشود و سایر بخشهای آن مربوط به زمان و نسبت است. از این ابزار برای میانگینهای بزرگ استفاده میشود. بر اساس ابزار امواج الیوت بازار سرمایه یک روند تکرار شونده شامل پنج موج افزایش و پس از آن با سه موج کاهشی همراه است.
مزایای استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال:
تمام موارد ذکر شده از ابزارهای تحلیل تکنیکال به حساب میآیند که هر یک از آنها نقش مهمی را در این بازار ایفا میکنند. نمیتوان گفت که کدام یک از این ابزارها مهمتر است، زیرا همه آنها مهم و سودمند میباشد و نمیشود از یکی از آنها چشمپوشی کرد. این ابزارهای تحلیل تکنیکال سلسله آموزشهایی است که هر فرد سهامداری باید آنها را فرا بگیرد و بدانید که در این روش باید از چه ابزارهایی استفاده کند.
از مهمترین مواردی که قبل از آموزش ابزارهای تحلیل تکنیکال باید بدانید، این است که ابتدا باید تحلیل تکنیکال را درک کنید و بدانید که به چه معناست. تنها یادگرفتن آن کافی نمیباشد و باید به درک کامل و درستی از این تحلیل برسید تا بتوانید ابزارهای بعد از آن را نیز درک کنید و بیاموزید که برای چه چیزهایی استفاده میشود و به چه دردی میخورد و در کل برای ما چه سودی دارد. اکنون که با موضوع تحلیل تکنیکال چیست و چه ابزارهایی دارد، آشنا شدید، باید محکمتر و با طمانینهتر در این راه قدم بردارید و بدانید که این ابزارها شوخی بردار نیستند.
اگر بتوانید ابزارهای تحلیل تکنیکال را به صورت عالی و یکنواخت فرا بگیرید، خواهید دید که آنها چه تاثیراتی میتوانند در روند سود و زیان شما در بازار داشته باشند. اگر تحلیل تکنیکال را با پوست و خون خود درک کنید، به راحتی میتواند از پیشبینی آینده روند سهم خود اطلاع کسب کنید و بدانید که چه چیزی قرار است در انتظارتان باشد. فراموش نکنید که تا هر زمانی که در بازار بورس فعالیت داشته باشید، ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز با شما همراه خواهد بود و باید روز به روز موضوعات جدیدتری را در آن فرا بگیرید. این ابزارهای موجود در بازار، پایه و اساس تحلیل تکنیکال هستند که به نوعی میتوان گفت به یکدیگر وابستهاند. پس بدانید که یادگیری و فراگرفتن ابزارهای تحلیل تکنیکال کار بیهودهای نیست و به وسیله آن میتوانید سرنوشت سهام و سود خود را در بازار بورس رقم بزنید.
در واقع در بازار بورس تحلیل تکنیکال و ابزارهای تحلیل تکنیکال، چیزهای بسیار مهمی هستند که ما به آن نیازمندیم و نمیتوانیم بدون پی بردن به آنها به راه خود ادامه دهیم. پس چه بهتر که برای رسیدن هر چه زودتر به سود و منفعت عالی و شگفتانگیز، در بازار بورس ابزارهای تحلیل تکنیکال را پیشه راه خود قرار دهیم و به عنوان یک هدف به آنها نگاه کنیم تا به موفقیت حتمی دست پیدا کنیم.